صبح تعجب میکنم از پیام دادن هاش توی واتس آپ،پیگیریش رو میگذارم به پای احساسِ مسئولیت و وجدان کاری اما پیام هاش که طولانی میشه میفهمم چقدر ساده و خوش خیالم،ترجیح میدم پیام رو از نوتیفیکیشن بخونم و سین نکنم.

بارها به خودم گفتم هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست اما انگار ذهنِ ساده انگارانه ام توی کَتش نمیره.

از صبح رفتارهام رو گذاشتم زیر ذره بین اما دریغ از جوابی که عایدم بشه.

اخه منِ اون روز بی نهایت ساده بودم.حتی کرمِ ضد آفتابِ همیشگی رو نزده بودم و با بی حوصلگی تمام،تز های مراقبت از پوست رو نادیده گرفته بودم،با مقنعه مشکی و رنگ و رویی نزار توی دفترش نشسته بودم.

اصلا من خیلی فرق داشتم با اون دختری که با شوخی و خنده کارش رو ده دقیقه ای راه انداخت اما من بیش از دو ساعت توی اون دفتر کم کم داشتم جزئی از وسایل میشدم،انقدری که نادیده گرفته شدم.

دخترک با موهای پریشون،صورتی آرایش کرده،مانتوی صورتی جلوباز،شلوار جینی که یک وجب کوتاه تر بود و پابندی که زینتِ پاش بود، باعث شد مسئول اموزش چنان محو بشه که جلوی پاش بلند بشه.

منم محو دخترک بودم اما بیشتر داشتم سعی میکردم این تیپ رو با شالِ قرمز برای محیطِ مثلا رسمی دانشگاه هضم کنم.

از صبح دارم خودم رو با این دخترک مقایسه میکنم و میبینم دنیا دنیا تفاوت داریم

اما چرا این مسئول اموزشِ مزخرف به خودش اجازه داده پا از گلیم فراتر بگذاره و خارج از عرف با من رفتار کنه؟

من خیلی تفاوت دارم با دخترکی که اجازه میده عمل جراحی بینی سوژه خنده و شوخی های بیشترش بشه.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شورای دانش آموزی مدرسه ارشاد اتاق خودو bazbami.avablog.ir آموزش سئو کج‌کلاه خان بيماري هاي دهان و دندان وبلاگ شخصی Clifton آنچه از جهان بايد ديد