همه ی ما ممکن است سال هااز روتینی متشکل از عادات و رفتارهایی پیروی کنیم بدون اینکه متوجهشون باشیم!

مسلما من هم از این قاعده مستثنی نیستم اما جدیدا سعی میکنم اون خاکستری درون رو از دلِ روتینی از رفتارها پیدا کنم.

تناقضِ عجیبی در دل رفتاری خاکستری دیدم.

خاکستری ادم نوستالژیکی هست و همیشه یادِ نخ نما ترین ادم های زندگیش می افته و در حالی که آه میکشه از غمِ دلتنگی و فراغ،مشغول زیر و رو کردنِ گذشته میشه.

خاکستری خیلی خیلی سخت با دوستی و آدم ها وداع میکنه.یکجورایی مثل گربه ای که چارچنگولی به تیکه پوست مرغی میچسبه تا از گرسنگی نجات پیدا کنه.

خاکستری یک صندوقچه قدیمی چوبی از مادربرزگِ خدابیامرزش داره که تمامِ کاغذپاره های قدیمی رو نگهداری میکنه اعم از کارت های صدآفرین و نامه هایی که بین خودش و دوستانش رد و بدل شده تا عروسک و یادگاری هایی از آدم هایی که یحتمل دیدارشان به قیامت موکول شده.

خاکستری اگر لباسی مورد علاقه اش باشه انقدر اون رو میپوشه تا نخ نما بشه و با فریاد مادرش که "دختر این لباس های کهنه رو بنداز دور آبرومون رو بردی"از استفاده ی بی وقفه اش دست میکشه اما این بین هر شش ماه یکبار با دقت ِ وسواس گونه ای لباس هایی که در طی یکسال گذشته حتی یکبار هم نپوشیده رو دسته بندی میکنه تا ببخشه به کسی که استفاده میکنه، آخه خاکستری معتقده  انبار کردنِ وسایل و لباس هایی که طی یکسال گذشته استفاده نشده دُرست مثل ریسمانی به دست و پای روحش گره میخوره!!!

ای کاش میشد همینقدر ساده از خاطراتی که مثل خوره به جانش افتاده دست بردارد.


پ.ن: ایا برای شما هم فونت وبلاگم کجکی و عجیب غریب شده؟!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تعمیر جک پالت در استان البرز ویستا سازه رها...رها...رها مَن ممبر ارزان و ممبر فیک و واقعی لاستیک سواری دانلود پاورپوینت کسب درآمد از اینترنت فرکتال هنر چشمه ی چشمهایش